تهيه وتنظيم: “سميه آشنايي”
کارشناسي ارشد روانشناسي و مددکار اجتماعي کلانتري ۱۱ خمام
پرورش اخلاق در کودکان
وجدان در اوايل کودکي شکل ميگيرد در ابتدا اصول اخلاقي کودکان به صورت بيروني توسط بزرگترها کنترل ميشود و سپس به تدريج توسط معيارهاي دروني کنترل ميشود.
افرادي که واقعا پايبند اصول اخلاقي هستند کار درست را صرفاً به خاطر اطاعت از صاحبان قدرت انجام نميدهند، بلکه آنها اصول رفتار خوب و غمخوارانه را پرورش داده و در موقعيتهاي گوناگون از آن پيروي ميکنند.
رفتار اخلاقي درست مانند هر پاسخ ديگري از طريق تقويت و سرمشقگيري کسب ميشود. کودکان هم عمدتاً از طريق سرمشقگيري ياد ميگيرند که به صورت اخلاقي رفتار کنند.
کودکان با مشاهده افرادي که رفتار مناسب را نشان ميدهند و با تقليد کردن از آنها رفتار مطلوب را ياد ميگيرند بعد از اينکه کودکان پاسخ اخلاقي، مانند تقسيم کردن يا راستگويي را کسب کردند، تقويت به شکل تحسين، فرواني آن را بيشتر ميکند. کودکان پيش دبستاني از اعمال نوع دوستانه بزرگسالان صميمي و پذيرا، بيشتر از اعمال بزرگسالاني که سرد و بيتفاوت هستند تقليد ميکنند به نظر ميرسد که صميميت باعث ميشود تا کودکان به الگو توجه بيشتري نموده و او را را بپذيرند. کودکان الگوهاي قدرتمند و شايسته را تحسين نموده و از آنها تقليد ميکنند.
الگوها در سالهاي پيش دبستاني بسيار با نفوذ هستند. کودکاني که مرتبا با بزرگسالاني دلسوز و با محبت روبهرو شدهاند، قواعد نوع دوستي را دروني کرده و خواه در حضور يا عدم حضور الگو از آنها پيروي ميکنند.
تحسين و قدرداني از کودکان، ميتواند در تثبيت رفتارهاي مثبت آنها مؤثر باشد. نشان دادن واکنشهاي مثبت به پيشرفت کودک به منزله پاداشي براي تلاش او است و منجر به تسريع در رشد و پيشرفت او ميگردد.
تلاش و کوشش کودکان بيشتر از موفقيت آنها داراي اهميت است، استفاده از کلماتي مانند “آفرين، کارت را درست انجام دادي، ميدانستم که از عهدهاش برميآيي” که در کودک احساس رضايت دروني را ايجاد ميکند بيشتر از کلمات ارزشي مانند خوب، عالي، خيلي خوب، در تشويق موثر است.
مقايسه کردن کودکان با ديگران کار درستي نيست، براي کودکان کاملا روشن است که ارزش آنها بستگي به اين ندارد که از ديگران بهتر باشند. تشويق در کنار سطح معقولي از انتظار به عنوان عاملي در جهت پشتکار عمل ميکند و در شکلگيري خودانگاره مثبت کودکان مؤثر است.
مقايسه کردن کودکان با ديگران کار درستي نيست، براي کودکان کاملا روشن است که ارزش آنها بستگي به اين ندارد که از ديگران بهتر باشند.
تشويق در کنار سطح معقولي از انتظار به عنوان عاملي در جهت پشتکار عمل ميکند و در شکلگيري خودانگاره مثبت کودکان مؤثر است.
به هيچ وجه از رفتارهاي خشن و تنبيه براي تغيير رفتار کودکان استفاده نکنيد. تنبيه خشن عوارض متعددي دارد. کودک تنبيه شده رفتار پرخاشگرانه را الگوي خود قرار ميدهد. کودکاني که مورد برخورد خشن قرار گرفتهاند به طور مزمن احساس ميکنند که مورد تهديد قرار دارند و اين باعث ميشود که آنها به جاي همدردي با نيازهاي ديگران، روي ناراحتي خودشان تمرکز کنند.
کودکاني که مکررا تنبيه ميشوند ياد ميگرند از بزرگسالان تنبيه کننده دوري کنند در نتيجه اين بزرگسالان فرصت کمي براي آموزش دادن رفتارهاي مطلوب دارند. تنبيه خشن با متوقف کردن موقتي بد رفتاري کودکان، بزرگسالان را فورا تسکين ميدهد به همين دليل فرد تنبيه کننده به مرور زمان به دفعات بيشتري به تنبيه مبادرت ميورزد و اين روال ميتواند به سمت سوءاستفاده جدي کشيده شود.
بزرگسالاني که والدين آنها از تنبيه بدني استفاده ميکردند، اين نوع انضباط کردن را بيشتر ميپذيرند به اين ترتيب استفاده از تنبيه بدني ممکن است به نسل بعدي منتقل شود.
از قضاوت و برچسب زدن کودکان خودداري کنيد و با رفتار و کلامتان به کودکان بياموزيد که به ارزشها و تواناييهاي خودشان دلگرم باشند و قدر ويژگيها و تواناييهاي منحصر به فرد خود را بدانند. سعي کنيد تواناييها و نقاط قوت هر کودک را به طور مشخص نشان دهيد. دقت داشته باشيد مشروط کردن هر کاري به تشويق مادي، باج دادنها و دادن امتيازها و جايزهها بدون علت به کودکان به ويژه هنگامي که کار درستي انجام ندادهاند، شيوه درست تشويق نيست. بدرفتاري با کودک با عوامل درون خانواده، جامعه و فرهنگ ارتباط دارد.
والدين بد رفتار از انضباط ناکارآمد استفاده ميکنند. نظر منفي درباره فرزند خود دارند و در تربيت کردن فرزند خود احساس عجز ميکنند. استرس غيرقابل کنترل والدين و انزواي اجتماعي، احتمال بدرفتاري و غفلت کردن را به ميزان زياد افزايش ميدهند در صورتي که جامعه فشار جسماني را به عنوان وسيلهاي براي حل مشکلات تاييد کند، بدرفتاري با کودک افزايش می یابد.
https://khategilan.ir/?p=49841